نتایج جستجو برای عبارت :

روز جمعه را چکار کردم

از جمعه ها بی زارماسمونش غم داره . غروبش ماتم داره و من در این شرایط غمگین ترین مخلوقم .
جمعه ها رو باید شست . باور کنید بلد نیسم باید با جمعه چکار کرد .
خسته ام. و این ب طرز خنده داری مزحکه.
کاش بشر می تونست زندگی رو جلو عقب کنه هر لحطه ان را به گونه ای که دلش ارام میگرفت دنبال کنه .من شدیدا دلم میخواد زندگی های مختفلی تجربه کنم . شهر و کشور های مختلف ادم های مختلف کار های مختلف .چ بد ک یک بار هستم .
 
روز جمعه وقتی برنامه ای نداشته باشی می تونه صرفا به استراحت بگذره . وقتی برنامه از قبل نوشته شده ای برای این روز داری ، اصلا آدم نمی فهمه چطور تموم میشه.
من بطور معمول سر رزدن به پدر و مادر و خانواده را در برنامه روتین خودم برای این روز قرار می دهم. چیزی که برام مهمه اینه که حتما مطالبی هم بنویسم. نوشتن به من آرامش خاصی می دهد. وقتی می نویسم حس می کنم هستم. قبلا عادت داشتم در دفترچه می نوشتم ولی تصمیم گرفتم در وبلاگ بنویسم. اینکه با افراد مختلف در
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
جمعه احوال عجیبی دارد
هر کس از عشق نصیبی دارد
در دلم حس غریبی جاری است
و جهان منتظر بیداری است
جمعه، با نام تو آغاز شود
یابن یاسین همه جا ساز شود
جمعه یعنی غزل ناب حضور
جمعه میعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانیه اش یکسال است
جمعه از دلهره مالامال است...
 ابر چشمان همه بارانی است
عشق در مرحله پایانی است
کاش این مرحله هم سر می شد
چشم ناقابل ما تر می شد...
مثل ماهی میمونم که از کنج تنگ نقلیش درش میارن و میندازنش تو دریا،نمیدونه کجاس، واسه چی اینجاس ؟اصن قراره چی بشه !از کدوم طرف باید بره؟این روزا ذهنم پر از سواله،یعنی من اشتباه انتخاب کردم؟ نکنه به خودم ضربه بزنم آیندم چی میشه؟قراره چکار کنم من.دورم پر از آدماییه که با تجربه ای که خودشوندارن میگن بلید چکار کنم ،میگن داری راه اشتباهی رو میری ،این راه تهش هیچی نداره برات فقط عمرت و هدر میدی.راستش و بگم من از اولش مطمئن بودم به انتخاب رشته ام،.یع
آن رفیق برسعادت جمعه هاست/زمزم خوب عنایت جمعه هاست/اهل بیت مصطفی را یادمان/گلشن نیک امامت جمعه هاست/لذت دیدار دارد بندگی/وقت شیرین عبادت جمعه هاست/گریه دارد شیعه برصاحب زمان/ندبه خوانش برصداقت جمعه هاست/درنمازجمعه وحدت گل کند/همدم نور وهدایت جمعه هاست/شورهم عهدی مابا رهبری است/یاورناب ولایت جمعه هاست/ازامام وازشهیدان یادکن/یادمان برشهادت جمعه هاست/هر غروب جمعه ای دلگیرشد/بهرزهرا هم ارادت جمعه هاست/کن دعا بهر ظهور مهدوی/لطف مولابا رضایت ج
تمام طول هفته را منتظری تا جمعه برسه، چه روزهای پرکار و پر تنش و چه روزهای آرام و بی صدا. فکر میکنی جمعه روز خاصی هست، یک اتفاق نو رخ میده، یا کلی استراحت میکنی و خستگی کل هفته از تنت درمیره اما جمعه میرسه و تازه دلتنگ روزهای هفته میشی! شاید واقعا جمعه ها هیچی نداره جز دلتنگی. جمعه ها سوت پایانه، جمعه ها آخر جاده است!
اما با این حال روزهای هفته با یک دلخوشی سپری میشه، دلخوشیه رسیدن جمعه ای که تو میخوای!
یادم نیست چند وقت بوده که جمعه ای رو تنها نبودم یادم نیست که اصلا چند وقت که روزی رو از صبح تا شب تو خونه تنها نبودم. امروز برای اولین بار آلنی جمعه رفته سر کار و اتفاقا دیروز هم جز معدود پنج شنبه هایی بود که سرکار بود. به خاطر شلوغی هفته پیشمون این هفته هر روز صبح تا نه شب سرکار بوده حتی پنج شنبه و جمعه. برای دیروز با دوستم قرار گذاشته بودم از صبح تا شب که آلنی بیاد. امروز ولی بعد مدتها صبح آلنی رو بدرقه کردم برگشتم کارهای خونه رو انجام دادم نشست
جمعه یعنی بندگی برکردگار/جمعه یعنی بهترین در روزگار/وقت زیبای پرستش سررسید/جمعه یعنی لطف آن پروردگار/کن مناجات ودعا وقت سحر/جمعه یعنی بهرشیعه افتخار/هستی ازاحمد وآل مصطفی است/جمعه یعنی صبح آن شو بی قرار/برولایت کن توسل تابه شب/جمعه یعنی لطف هایی آشکار/هرنمازجمعه اش گلبانگ حق/جمعه یعنی اشک برروی نگار/سخت گشته مسلمین را دوریش/جمعه یعنی میرسد فصل بهار/روز موعود وظهور مهدی است/جمعه یعنی بهرشیعه انتظار/
حس بدرد نخور بودن همه وجودمو گرفته
ناراحتم اونم خیلی زیاد
ولی از عصر فکر میکنم باید چکار کنم؟
الان اگه پشت هم حالشو بپرسم بیشتر آزارش ندادم؟
از این که هی بگم این کار رو بکن یا اون کار رو بکن کلافه نمیشه؟
نمیشناسمش
نمیدونم با حرف زدن حالش بهتر میشه یا حرف نزدن
حس میکنم دوست داره صحبت کنیم
ولی از طرفی حوصله ش رو نداره...
چرا من بلد نیستم که باید چکار کنم؟
عزت اسلام وقرآن درمرام جمعه ها/وحدت وشورحماسه درکلام جمعه ها/باولایت محوری شد یاری دین نبی/لشکری گشته فراهم باپیام جمعه ها/هرنمازجمعه آن بابصیرت آمده/درمصلی سوی مهدی شدسلام جمعه ها/خطبه اش دارد سفارش سوی تقوا وهدف/معرفت حاصل بگردد بهرگام جمعه ها/برعبادتهای ایزد میدهد اخلاص را/یاوری برولایت شدبکام جمعه ها/کن دعااز بهرمهدی تاظهورش سررسد/چونکه باشدحضرت اوآن امام جمعه ها/
 
سلام عزیزکم
سلام خواهر کوچیکه ی گُلَم
سلام آبجیِ خوشگِلَم
سلام مریم خانمم
 
یهو دلم یِجوری برات تنگ شد که انگار 
هیچی ولش کن
 
یادته اَزِت پرسیدم:
 
"به نظرت اگه سه میلیارد داشتم چِکار می کردم؟"
 
بهت گفتم بعداً اگر پرسیدی بهت می گم باهاش چکار می کردم
 
ولی تو تا الان که نپرسیدی
 
می دونی فرق من و تو چیه؟
 
تو مریمی
من داداشِ مریمم
تو خودتی
من تو ام
نه که فکر کنی دلم برای خودم تنگ شده 
نه
دوست دارم همینجوری "تو" بمونم
داداشِ تو
تو
 
 
 
اگر یه روز
حضرت باقر ع فرمود هرکه  درمکه قران رااز این جمعه. تا جمعه  دیگر ختم کندیا در کمتر ازاین زمان یا بیشتر باشد ولی ختم و پایانش در روز جمعه باشد. برای او اجر و حسنه نوشته شود از اولبن جمعه ای که در دنیا بوده تا اخرین جمعه ای که در دنیا  هست و اگر در روزهای.   دیگر نبز ختم کند چنبن است  واین اجر برای او هست
مطمئنم هیچ وقت این جمعه ای ک گذشت رو فراموش نمیکنم
اولین بار بود ک چنین حسی رو تجربه کردم
بغض و ناراحتی شدید از رفتن کسی ک تابحال ندیدمش
یک حس دل آشوب زیاد ...حس فقدان نزدیک ترین کس به من
حس نبود یک مرد ...
مطمئنن بودن سرباز سلیمانی نعمت بزرگی بود ولی شهادتش نعمت بزرگتریه
شهادتی ک برکت دارد..
ولی با خودم فکر کردم
به اینکه این همه مدت سرمو کرده بودم زیر برف
به بهانه ی اینکه اخبار همش شده تلخ و دزدی و جنگ و اختلاس و...
نگاه نمیکردم 
خودمو دور از وقایع
امروز دکتر بهم گفت باید زودتر ازدواج کنی تا بتونی بچه دار شی. این یکم مذخرفه. تمام راه ذهنم درگیر بود. غمی که وجودم رو گرفت انقدر بزرگ بود که واسه یه لحظه حس کردم میتونم بزنم زیر گریه. ولی وقتی رسیدم خونه و مامان جواب آزمایش رو ازم پرسید با حالت مسخره بازی برگشتم بهش گفتم دکتر بهم چی گفت. گفتم این زندگی از من دیگه ادامه پیدا نمیکنه.
خب حالا گذشته از همه ی اینا واقعا من باید چکار کنم؟ میخونی آنه؟ میخونی آنه ماری؟ من باید چکار کنم؟ مطمئنم اگه نتو
امروز دکتر بهم گفت باید زودتر ازدواج کنی تا بتونی بچه دار شی. این یکم مذخرفه. تمام راه ذهنم درگیر بود. غمی که وجودم رو گرفت انقدر بزرگ بود که واسه یه لحظه حس کردم میتونم بزنم زیر گریه. ولی وقتی رسیدم خونه و مامان جواب آزمایش رو ازم پرسید با حالت مسخره بازی برگشتم بهش گفتم دکتر بهم چی گفت. گفتم این زندگی از من دیگه ادامه پیدا نمیکنه.
خب حالا گذشته از همه ی اینا واقعا من باید چکار کنم؟ میخونی آنه؟ میخونی آنه ماری؟ من باید چکار کنم؟ مطمئنم اگه نتو
انتظاریوسف زهرا نشان جمعه هاست/عشق مابرحضرتش هردم امان جمعه هاست/درتکاپوی حقیقت هست مهدی لطف حق/آن گل نرگس ولی درنهان جمعه هاست/چشمها اندرفراقش مثل یعقوب نبی/سوی یوسف عاشقی لطف عیان جمعه هاست/ازتباراهل بیت ودلبر آدینه ها/تیرحق مولابه دنیادر کمان جمعه هاست/اشک چشمان بهاری شیعه رامعناکند/جاودانه عاشقیها در بیان جمعه هاست/دشمنان دین احمد خنجر از رو بسته اند/باولایت تاشهادت درتوان جمعه هاست/ملت ایران ورهبر سوی او آماده باش/لشکری بهرش فراهم
لایسنس نود 32 جمعه 29 آذر 98 لایسنس رایگان نود 32 جمعه 29 آذر 98 نود 32 جمعه 29 آذر 1398 کلید نود 32 جمعه 29 آذر 1398 لایسنس نود32 98/9/29 جدیدترین سریال نود 32 98/9/29 کد جدید نود 32 98/9/29 سریال روزانه نود 32 جمعه 29 آذر 98 آخرین کلید نود 32 جمعه 29 آذر 98 سریال نامبر رایگان نود 32 جمعه 29 آذر 98 بروز رسانی امروز نود 32 دانلود کلید فعال نود 32 سریال نود 32 اسمارت سکوریتی سکیوریتی کد لایسنس نود 32 1398/09/29 لایسنس نود 32 یکساله رایگان جمعه 29 آذر 1398
ESET NOD32 & Smart security License key code serial 2019/12/20
ACS4-XGH5-
اوضاع اسف باریه!سرما خوردگی، بدن درد، ابریزش بینی، بالا رفتن فشار خون، مرگ مادرزن...
روز جمعه برای گریز از تنهایی به سرکار اومدم. به همه اینها یه غروب جمعه بدون تو هم، اضافه کن. فکر نمیکنم دیگه چیزی باقی مونده باشه. به قول فرهاد؛ جمعه حرف تازه ای برام نداشت هرچی بود، پیش تر از اینها گفته بود!
 
 
غروب جمعه ۵ مهر یکی از دلگیر ترین روز های زندگیم.....
حرکت به سمت سمنان ......ا
ز فردا رسما یک دانشجو ترم  اولی خواهم بود .....
دلم خیلی گرفته روزی که داشتم به اجبار این رشته میزدم هرگز  فکر نمی کردم قرار اینو برم ....
از زمانی که نتیجه اومد الکی دلم به این و اون خوش کردم ولی هر بار بیشتر از بار قبل شکسته تر شدم ....
احساس میکنم دیگه خدا منو اصلا دوست نداره .....
پ.ن : یادم رفته بود تو این دنیا به هیچ کس جز خودم  نباید  اعتماد کنم .‌... عاقبت امروز من اعتماد بی ج
✨✨✨✨ 
✳ زمان غسل جمعه ✳
وقت غسل جمعه از اذان صبح است تا :
✅ آیات عظام خامنه ای ، مکارم ، وحید : تا اذان ظهر و بعد از ظهر به نیت ما فی الذّمه انجام دهد.
✅ آیت الله سیستانی : غروب آفتاب .
↙ توجه :  اگر در روز جمعه غسل نکنند مستحبّ است از صبح شنبه تا غروب، قضاى آن را به جا آورند و کسى که مى ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند مى تواند روز پنجشنبه غسل را به نیّت مقدّم داشتن انجام دهد.
✳ همه مراجع: می ‏تواند قضاى غسل جمعه را صبح شنبه تا غروب به جا آورد ولى قض
یوزرنیم و پسورد نود 32 جمعه 29 آذر 98 یوزر پسورد نود32 98/9/29 نود32 98/9/29 یوزرنیم و پسورد نود32 جمعه 29 آذر 1398 یوزرنیم و پسورد نود32 جمعه 29 آذر 98 جدیدترین یوزرنیم و پسورد نود32 جمعه 29 آذر 1398 یوزرنیم و پسورد جدید نود32 98/9/29 جمعه 29 آذر 98 یوزر و پسورد روزانه نود32 جمعه 29 آذر 98 آخرین یوزرنیم و پسورد نود32 جمعه 29 آذر 1398 یوزر و پسورد رایگان نود32 جمعه 29 آذر 98 یوزرنیم و پسورد امروز نود32 جمعه 29 آذر 1398 دانلود یوزرنیم و پسورد نود32 اسمارت سکوریتی 1398/09/29 یوزرنیم و پسورد نود32
تا ب حال تو عمرم انقدر کوچیک نشده بودم 
یعنی خودم خودمو کوچیک نکرده بودم ...
از ساعت ۱۰ شب هر دقیقه جاهای مختلف التماسشو کردم ...
نمیدونم واقعا چکار کنم 
شیطونه میگه پاشم برم تهران پیشش
دیشب ک هرچی حرص داشت رو من خالی کرد همه خستگی ها و عصبانیتش رو پشت گوشی جوری فریاد میکشید انگار ... هیچی نگفتم اخر سر هم من بودم ک باز معذرت خواستم ....
بعدش تا ساعت ۳ کلا گریه کردم 
الانم ک ... تا همین الان هر دقیقه بهش پیام دادم ولی .... 
واقعا نمیدونم چکار کنم دارم میت
گلشن دیداردارد جمعه های انتظار/مجمع ابراردارد جمعه های انتظار/ای خوش آن صبحی که باشدجلوه گاه برفرج/عاشق بسیاردارد جمعه های انتظار/درتکاپوی وصالش صبح وشب آماده باش/زمزم ایثاردارد جمعه های انتظار/اشک چشمان بهاری جاری بامعرفت/شیعه بسیار داردجمعه های انتظار/جمکران حضرت اومملو ازعاشقان/پیرو بیدارداردجمعه های انتظار/ازبر روز ظهورش زمزم آمادگی است/این همه آثاردارد جمعه های انتظار/با بصیرت سوی دریای ولایت پاگذار/ازبرش سرداردارد جمعه های انتظ
پیش از این فکر می کردم که از همه ی چیزهای یادآور رفتنت متنفر خواهم شد. از سالی که در آن می روی. از روزش. حتی از قرآنی که لابد پس از رفتنت پخش می شود... واقعا نگران بودم. از اینکه از سوره ی یاسین و الرحمن و حشر و واقعه و مومنون که همه شان یادآور تو بودند بدم بیاید.. پیش از این خیلی فکرها می کردم.. اما خیلی هاشان آن طور نشد که گمان من بود. 
شبی که رفتی، پنجشنبه بود. نزدیک های سحر جمعه. من بعد از نفس آخرت رسیدم بالای سرت. دستت در دست خودم سرد شد.. اما من از ش
آدمها با خودشون و زندگی هاشون چکار می کنند؟ من با زندگیم چکار کنم؟ سخت ترین کار تو دنیا روبرو شدن آدم با خودش، با زندگیشه، با چیزهایی که درست کرده و وای به اون روزی که بفهمه هیچ چیزی درست نکرده فقط خودش و خودش و یه هیچ کامل اطرافش درست کرده.
شده خسته باشی و ندونی باید چکار کنی من میدونم باید چکار کنم ولی بشدت خسته ام و ناامید نمی دونم باید برای آینده چکار کرد به من باشه پنجره میکردم و خودم رو پرتاب میکردم وسط اتوبان حداقل روحم ازاد می شد زنگ نمی زدم خونه صدای گرفته مادرم رو بشنوم با خواهرم حرف بزنم و به جای یه خواهر سالم و موفق یه ادم مریض با روحیه از دست رفته جلوم باشه و یا برادری که تمام هم و غمش جمع کردن ثروت پدرت باشه و خودت از فردای خودت با تمام این ادم ها بترسی و بگی خدایا من با
دیشب خانم همسایه نذری آورد گفت زهرا خانم ظهر نبودید الان براتون آوردم فردا ناهار نیستم گفتم بذاری برای ناهارت منم تشکر کردم گل های زعفرانی که مادرم گذاشته بود رو بهشون دادم و توضیح دادم این گل اصلا دور ریز ندارد از همه چیزش باید استفاده کنید و چطور استفاده کنید .
بعد امروز به طور کاملا ناگهانی یک چیزی اومد توی مغزم که چندساله مدام بهش فکر میکنم و  تلاش میکنم حتی راه های مختلف رو هم رفتم که درست بشه ولی نشده و الان حدود چهار ساله درگیرم امروز
مثلا اینستا دی اکتیو کردم که درس بخونم. وسعی کردم کار جدید نگیرم. اما راستش حوصله ندارم درس بخونم .دلم می خواهد این ترم بیخیال شم.کار کنم و فکر کنم.و تصمیم بگیرم .و راستش این قدر تاریخ ازمون جامع را نزدیک اعلام کردند که امیدی هم به خوندن ندارم.
پاییز خوشگل و بارونی پشت پنجره ایستاده  و من می تونم لباس خوشگل پاییزی بپوشم و حال کنم اما پتو گرفتم دور خودم و درس می خونم.
چقدر امروز جمعه بود...
سه شنبه یه راز بزرگ بود باید از خدا تشکر کنم واسه سه شنبه ...
شب جمعه نماز صبح خودم رو خونده بودم 
رفتم سراغ موبایلم 
نتم رو روشن کردم دیدم یکی از دوستان عراقی جندین مرتبه تماس تصویری گرفته ...
چندی بود سحرهای جمعه از کربلا تماس تصویری میگرفت تا عرض ادبی بکنیم ...
باهاش تماس گرفتم تا ارتباط وصل شد دوربین موبایل مقابل ضریح قمر منیر بنی هاشم علیه السلام بود...
سلام و عرض ادبی به ساحت مقدس آقاجانمون کردم و تماس رو قطع کردم 
بعد از چند لحظه برای دوستم نوشتم از آقا بخواهید زیارت عرفه رو قسمتمون کنه ...
برام نوشت
بسم الله الرحمن الرحیم
شبهای جمعه میگیرم هواتو
اشک غریبی میریزم برا تو
بیچاره اون که خرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلاتو
...
تا قبل از اینکه حرم را ببینم، فکر می کردم این مداحی های در وصف دلتنگی و بی قراری بیشتر شعر و شورند تا واقعیت... درکی از دلتنگی برای حرم نداشتم... حرم برایم یک رویا بود که نسبتم با آن تمنا و طلب بود نه دلتنگی؛ نه حال کسی که به وصال رسیده و بعد مبتلای فراق شده است...
حالا اما شبهای جمعه از درد دلتنگی در خودم مچاله می شوم... ب
حتی اگر شمارش روزهای هفته از دستت رفته باشد، که می‌دانم رفته، اما...
صبح جمعه را با دست و پا زدن در بیم‌هاو امیدهایش، عصر جمعه را با‌ دلتنگی های خفه کننده اش و پایان جمعه را با افسردگی مزمن و غیرقابل درمانش خواهی شناخت...
این هفته هم تَه کشید.
خیلی وقتها
حصارها فقط دیوارای خونه تون نیستن
حصارها فقط شاخه و نی های خشکیده بین مزرعه ها و باغهای شما نیست!
 
حصارها مرز بین دو تا صندلی و کیف بین مسافر توی تاکسی کنار دستتون نیست!
 
حد و مرزهاییِ که شما برای خودتون تعیین میکنید.
 
گاهی ما فکر میکنیم باید انگشت اشاره مونو سقراط وار تو اسمون تکون بدیم و به بقیه بگیم چکار کنن،در واقع ما باید بریم جلو اینه اگر به غرورمونم بر میخوره در اتاقو ببنیدیم
کسی نفهمه که فهمیدیم باید به خودمون بگیم چکار ک
آپدیت نود 32 جمعه 29 آذر 98 آپدیت نود32 جمعه 29 آذر 98 اپدیت 98/9/29 نود32 آپدیت نود32 لایسنس آپدیت نود32 جدیدترین آپدیت نود32 جمعه 29 آذر 98 آپدیت جدید نود32 آپدیت روزانه نود32 جمعه 29 آذر 98 آخرین آپدیت نود32 95/7/29 آپدیت رایگان نود32 98/9/29 جمعه 29 آذر 98 آپدیت امروز نود32 دانلود آپدیت نود32 جمعه 29 آذر 98 سریال آپدیت آنتی ویروس نود32 جمعه 29 آذر 98 کد آپدیت نود32 1398/09/29 آپدیت نود32 سه ماهه رایگان جمعه 29 آذر 1398
ESET NOD32 & Smart Internet security Update 2019/12/20
Username: TRIAL-0268070031Password: m9v43h95jf
Username: TRIAL-0
امسال میخوام واس ماه محرم یه کار خیری کنم
خوب مقصد اول آمریکا 
سوالتون اینه که بریم امریکا چکار؟!
اره دیگ بریم کاخ سفید
کاخ سفید چکار کنیم‌؟!
خوب دیگ مخ برتر وارد میشود میریم امریکا کاخ سفیدو میکنیم حسینه هر کدومتون هم یه کاری به عهده بگیرید یکی ساندیس بده یکی کیک یکی هم ...
 
تا هوش برتری دیگ خدا یار و نگهدارتان
نماز حاجت در روز جمعه
 
نحوه خواندن نماز حاجت در روز جمعه
 
روز جمعه سرور روزهاست، خداوند نیکی ها را در آن چند برابر میکند و گناهان را در آن می زداید و درجات را در آن بالا می برد و دعاها را در آن اجابت میکند و غم ها را در آن برطرف می سازد و حاجت های بزرگ را در آن برآورده میکند. در روز جمعه چند اعمال مستحبی دارد که یکی از این اعمال خواندن نماز روز جمعه جهت تحقق یافتن حاجت میباشد که بسیار مؤثر و مجرب میباشد.
ادامه مطلب
میگردى بین مخاطب هایى که،
تمامِ هفته را کنارشان گذراندى...
میگردى بین تمامِ آنهایى که،
کِیفَت کنارشان کوک است...
میگردى بین صمیمى ترین ها
با معرفت ترین ها...
تا پیدا کنى یک نفر را؛
که جمعه ات را
غروبِ جمعه ات را
برایت بسازد
برایت شیرین بسازد...
نیست!
نه این هفته
تا آخرِعمرت هم بگردى،
پیدا نمى شود
جمعه یار میخواهد...
غروبِ جمعه یار میخواهد...
یار اگر نباشد،
تمامِ دلتنگى ها
تمامِ خستگى ها
تمامِ نا امیدى هاى هفته ات،
بغض میشود در گلویت و
نمیترکد که نمی
با آدم های زیادی می شود صبح تا عصر جمعه را گذرانید
طوری که نفهمی آفتاب صبح جمعه ات کِی غروب کرد!؟
آنها که دل زنده اند
آنها که دل و دماغ یک جا نشستن و صحبت های طولانی را ندارند
آنها که آدم های دست توی دست دویدن و خندیدن و قهقهه اند!
اما آدم های کمی هستند که می توان دلتنگی غروب جمعه را با آن ها سر کرد
همان ها که عصرهای جمعه ی عمرشان ، دلِ شان برای کسی گرفته
همان ها که می توانند مسیرهای طولانی را آرام کنارت قدم بزنند و حوصله شان سر نرود!
 همان ها که بی
گفتم زنگ بزنه حرف بزنیم
چند تا سوال مهم داشتم ک نتیجه ی بحثامون شد این:
۱. از نظر اون این اختلاف انقدر زیاده ک حتما باید روابط محدود بشن ک بشه کنترلش کرد
۲.از من میخواد انتظار نداشته باشم همیشه همراهیم کنه تو مهمونی خانوادگی
۳.میگه احترام رو نگه میداره و منم گفتم این برام مهمه
۴.خواستم درباره گذشت و انعطاف پذیری حرف بزنم ک نفهمید چی میگم اصلا
۵.استفاده از مشاوره رو رد نکرد درباره این ولی نمیدونم چقدر استقبال کنه
۶.من الان باید بین مهدی و روابط
سلام
من فکر می کنم راهم را پیدا کردم. الان در مرحله حساسی از زندگی هستم که تکلیفم با خودم روشن شده.
 
دیگه میدونم دنبال چی هستم و میدونم میخوام چکار کنم.
 
کتاب "جادوی هدف دار کردن زندگی" از برایان تریسی خیلی روم تاثیر گذاشت تا بالاخره از بلاتکلیفی در اومدم.
 
من فکر می کنم اینکه آدم بدونه دنبال چی هست  و چی میخواد، خودش مساله خیلی مهمیه. خیلی مهم. شاید مهمترین مساله زندگی.
 
این روزها سعی می کنم هدفدار برم جلو. از کارهای غیر ضروری اجتناب می کنم.
ک
رهبر انقلاب اسلامی:
مردم امام جمعه را مرکز مراجعات خود می دانند و حل معضلات خود را از او می خواهند. در دوره ای که حکومت در اختیار مسلمین است دشمن بیش از هر زمان دیگر برای زدودن مفاهیم اسلامی از اذهان تلاش می کند لازم است. ائمه جمعه در گردهمایی های خود به بررسی شیوه های درمان و حل مسائل و معضلات فکری و معنوی مردم بپردازند، زیرا نماز جمعه محلی است که دلها را محکم و ایمانها را قوی می کند و به سربازان و جنود خداوند شجاعت اقدام می بخشد.امامت جمعه به
بلک فرایدی، جمعه سیاه یا حراج جمعه، استثنائی‌ترین روز حراج در دنیاست. این روز درست پس از جشن شکرگزاری است و تمامی فروشندگان جهان در این روز اجناس خود را با تخفیف‌هایی باورنکردنی عرضه می‌کنند. مردم اغلب در سرتاسر جهان برای خرید با تخفیف در این روز خاص صف می‌کشند. جمعه سیاه در ترکیه بیشتر در شهر استانبول وجود دارد و کمی از دیگر شهرهای جهان متفاوت است. جمعه سیاه استانبول تنها یک روز نیست و یک هفته کامل را در برمی‌گیرد و پس از پایان این یک هفت
بنده از ادامه حضور در نماز جمعه و اقامه نماز معذورم. ائمه جمعه اگر نتوانند به مسئولیت عمل کند، نزد خداوند مسئول خواهد بود. خداوند فرموده‌است که اگر مردم مشکلی داشتند، به نماز پناه برده و مشکل خود را برطرف کنند. مردم صدها مشکل دارند که باید این را امام جمعه بیان کند و اگر بیان کرد و مشکل مردم رفع شد، نشانه این است که خوب بیان کرده، اما اگر مشکل مردم رفع نشد، امام جمعه نتوانسته‌است مطلب را خوب بیان کند.
 
خرید کتاب
در نتورک مارکتینگ وقتی یک نفر را بارها پیگیری کرده ایم و نتیجه ای نداده است، چه کار باید بکنیم؟در این پست در مورد این موضوع صحبت میکنیم.❗یک اشتباه بزرگبعضی
از نتورکرها میپرسند: "من یکی از دوستانم را 58 بار پیگیری کردم و به
روشهای مختلف با او صحبت کردم ولی حاضر نشد کار کند.باید به او چه بگویم؟"⁦⚠️⁩کاری که باید انجام دهید این است که دیگر به او چیزی نگویید! تقریبا آن بنده خدا را روانی کرده اید!
ادامه مطلب
روز جمعه 11 بهمن ماه 1398 روغن ماشین پرایدم رو عوض کردم . این روغن دوم هست که در این یکسالی که اولین ماشینم رو خریدم تعوض میکنم . من در بهمن ماه سال 1397 ماشین پراید 131 رو به مبلغ 35 میلیون تومان خریدم و امسال همین پراید به مرز 65 میلیون تومن رسیده . خدا رو شکر که همون پارسال وام گرفتم و خریدم . ماشین های دیگه هم سر به فلک کشیده . 
این تصویر پایین مربوط به کارت تعویض روغن هست که روز جمعه 11 بهمن 1398 تعویض کردم . روغن سپاهان رو انتخاب کردم که روغن خوبی هست و قی
عصر جمعه است دیگر...
شده از بین هزار استرس داشته و نداشته ات...
از میان جزوه ها و کتاب های نخوانده ات...
سرک میکشد‌...از بین ورق ورق کتاب قانونت بیرون می آید و غمش را به جانت می اندازد ...
در روز و روزگاری که شنبه و یکشنبه ات را نمیشناسی ...حال دلت اما...روز جمعه را از روزهای دیگرت متمایز میکند....
جمعه است و فهم جمعه ...شناخت یک عصر جمعه نه نیازی به داشتن تلویزیون و رادیو دارد...نه تقویم و ساعت...
...
چقدر با عشق سپردم این دلو یه جا بش...
فک نمیکردم نخوادش ...
رف
شبیه روز عاشورا امامم را رها کردمشبیه مردم کوفه برایت گریه ها کردماگر تو در بیابانی دلیلش بوده اعمالمتو تنهایی و من تنها ، برای تو دعا کردممیان روضه ها خواندم غلام حلقه برگوشمغلامت نیستم اما همیشه ادعا کردمتو دریای کراماتی ، منم مرداب عصیان هافقط یاری گرم بودی فقط جرم و خطا کردمکسی که ماند همراهِ تو دارد هر دو عالم راخسارت دیده من هستم که راهم را جدا کردمدر این دنیای ظلمانی تویی نجوای مظلومانمن آن مظلومم و ظالم که بر نفسم جفا کردم شب جمعه س
شبیه روز عاشورا امامم را رها کردمشبیه مردم کوفه برایت گریه ها کردماگر تو در بیابانی دلیلش بوده اعمالمتو تنهایی و من تنها ، برای تو دعا کردممیان روضه ها خواندم غلام حلقه برگوشمغلامت نیستم اما همیشه ادعا کردمتو دریای کراماتی ، منم مرداب عصیان هافقط یاری گرم بودی فقط جرم و خطا کردمکسی که ماند همراهِ تو دارد هر دو عالم راخسارت دیده من هستم که راهم را جدا کردمدر این دنیای ظلمانی تویی نجوای مظلومانمن آن مظلومم و ظالم که بر نفسم جفا کردم شب جمعه س
 پست شب جمعه رو از وضعیت امروز واتس آپم انتخاب کردم. امشب بالاجبار برنامه دورهمی رو میدیدم؛ یه دفعه این فکر به ذهنم خطور کرد که چطور این برنامه با جمعیتی حدود صد و صدوپنجاه نفر باید برگزار بشه ولی نماز جماعت ها و جمعه ها و هیئات باید تعطیل بشه.!!!
از اوایل هفته تصمیم گرفتم که حتما سه شنبه شب تو جلسه هیئت هفتگیمون شرکت کنم و الحمدلله همینطور هم شد و خدارو شکر که خیلی چسبید وخیلی دوست داشتم. همیشه به خوم میگم زمانی می آید که حسرت این دورهمی ها رو م
امروز چقدر جمعه بودبرام..
این مدت  بشدت حالم بدبود اما تاحالا انقدر دلم‌گرفته نبود..
خب من همون کاری رو کردم که چندشب پیش جناب نیک توی کامنتی برام توضیح دادن وهمچنین کاری که کوالای عزیز بهم پیشنهاد داد...یقه خدارو ول کردم ولی خودشو نه!نوشتم برای خودم وویس دادم هرچی که اذیتم میکرد رو..
خداروشکر اتفاق خوبی برام افتاد:))
امامن هنوز دنبال اینم که راهشو بهم نشون بدی خدا!راهی که گیرنده وفرستنده ی خواسته هام رو درست کنم...
میشه؟خودتم راحت میشی از دست گ
نماینده ولی فقیه و امام جمعه ارومیه: پاسخگویی به شبهات شرعی و دینی باید بخش مهمی از خطبه های نماز جمعه ائمه باشد.
به گزارش شریعت نیوز به نقل از خبرگزاری صداوسیما ،  حجت الاسلام و المسلمین قریشی در نشست تخصصی ائمه جمعه اهل سنت استان با اشاره به استناد به اهمیت خطبه های نماز جمعه در جهت دهی عقلی و شرعی جمعه گفت: باید در خطبه های نماز جمعه بر پاسخگویی به شبهات شرعی و دینی توجه بسیاری شود.
ماموستا بیضاوی امام جمعه اهل سنت ارومیه نیز در این جلسه ب
 نکاتی منتخب از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای ستادهای نماز جمعه که در تاریخ ۱۳۸۱/۵/۵ انجام شده است با عنوان دریچه‌ای دلگشا به سمت معنویّت و آگاهی ارائه خواهد شد.
دریافت pdf
• خدمت به نماز جمعه، خدمت به دین و تقواست؛ چون نماز جمعه برای گسترش تقوا و روح دینی در مردم است؛ همچنان که خدمت به نماز جمعه، خدمت به آگاهىِ سراسری ملت ایران است؛ چون نماز جمعه یک عملِ صرفاً عبادی نیست؛ عملی است که در ذات و ترکیب خود، آگاهی بخش است؛ هم اجتماع عظیم
حقیقتش را بخواهید این دلگیری غروب جمعه غالباً برای من معنا ندارد. یعنی برایم همان‌فدر شیرین و سریع می‌گذرد که ۵ روز تعطیلیِ عید نوروز. یعنی تصور بگنید بعد از ۶ روز کار سخت و زیاد تنها حدود ۱۴ ساعت فرصت دارید تا کمی با فراغ خاطر بیشتری به هر چیزی که دلتان می‌خواهد فکر کنید. حال ممکن است این فکر، فکر به کار باشد، به غم‌هاتان باشد یا اصلا به هرچیز دیگر. مهم این است که با فراغ خاطر است. فرقی هم نمی‌کند که هفت صبح بیدار شوید تا ۱ بعد از ظهر. مجددا ف
یک نفر اشتباها قضاوت کردم الانم ناراحتم :(
دوست دارم بهش همین الان زنگ بزنم و ازش معذرت بخوام :(
ولی داداشم میگه بیخیال بشم چون هر کسی مثل من بود این اشتباه رو میکرد و دچار سوء تفاهم میشد !
ولی من الانم واقعا از خودم و از نفر وسط که باعث این سوء تفاهم و قضاوت من شد ناراحتم :((

+
اولین قضاوتم بود ':(
نمیدونم چکار کنم؟!
 نفر وسط هم بهم گفت بیخیال بشم و نگم :(
دوست دارم رو در رو به اون نفری که قضاوتش کردم بگم ولی چون تا چند ماه دیگه نمیتونم رو به رو ببینمش
حقیقتش را بخواهید این دلگیری غروب جمعه غالباً برای من معنا ندارد. یعنی برایم همان‌قدر شیرین و سریع می‌گذرد که ۵ روز تعطیلیِ عید نوروز. یعنی تصور بکنید بعد از ۶ روز کار سخت و زیاد تنها حدود ۱۴ ساعت فرصت دارید تا کمی با فراغ خاطر بیشتری به هر چیزی که دلتان می‌خواهد فکر کنید. حال ممکن است این فکر، فکر به کار باشد، به غم‌هاتان باشد یا اصلا به هرچیز دیگر. مهم این است که با فراغ خاطر است. فرقی هم نمی‌کند که هفت صبح بیدار شوید یا ۱ بعد از ظهر. مجددا ف
رفتم بیرون پیاده روی ...
بلیط خریدم که دو هفته دیگه یه سر برم تهران‌...
رفتم بازار ، آلو جنگلی و قارچ و خرما خریدم...
سر راه رفتم خونه ی دوستم برام چای سبز و کاکوتی دم کرده بود...
یه گپی ردیم و اومدم...
بادمجون ها رو گذاشتم روی گاز کبابی شن... 
تو این فاصله سیر ها رو پوست کندم ، ظرف ها رو شستم و جمع کردم... 
قارچ ها رو شستم و با فلفل دلمه ای و یه کم سیر ریختم تو تابه تا تفت بخوره... 
یه کم ماکارونی گذاشتم رو گاز بپزه... 
خلاصه یه میرزا قاسمی پختم و یه پاستای ق
♨️ #رایتلی‌ها، جمعه‌ آخر هر ماه از رایتل هدیه بگیرید.
@Charge_MciBlog
شما می‌توانید در آخرین جمعه هر ماه، یک بسته اینترنت تا 30 گیگابایت یا یک بسته مکالمه جذاب هدیه بگیرید.
 
روش‌های فعال‌سازی بسته :
 کد دستوری #20*
 اپلیکیشن رایتل من / بسته هدیه من
@Charge_MciBlog
امکان فعال‌سازی بسته هدیه فقط یک‌بار در آخرین جمعه ماه امکان‌پذیر است.
 
⌛️مهلت فعال‌سازی بسته هدیه از بامداد روز جمعه (ساعت 00:00) تا ساعت 23:59 همان روز است و پس از آن امکان فعال‌سازی بسته هدیه
یه برگه برداشتم غذاهایی که این چند روز درست کردم بنویسم. مامان خانم گفت چکار میکنی؟ 
گفتم دارم غذاهایی که میتونم برای رفع گرسنگی درست کنم مینویسم شنبه شام مونده بودم چی درست کنم هیچی به ذهنم نرسید پلو پختم با چند تا کشمش خوردم.
الان هی یاد میاره بهم میخنده.
پنجره‌ی اجرای کویین را بستم و 7 دقیقه با آهنگ Wearing The Inside Out پینک‌فلوید روی تخت دو نفره گریه کردم. تصور می‌کردم که هست و همانطور که خودش دوست دارد روی صورتم دست می‌کشد، اشکم را مزه می‌کند و بعد می‌گذارد تا من نیز اشک‌هایم را مزه کنم.
 
پ.ن 1: این چند روز کجا بودم؟ اتفاق‌های زیادی افتاد. بالاخره قرار گذاشتیم و همدیگر را دیدیم. برایتان خواهم نوشت.
پ.ن 2: کامنت‌هایتان پیش من محفوظ است. به زودی جواب می‌دهم.
فال روزانه جمعه 8 فروردین 99 , فال 99/1/8 , فال فردا جمعه 8 فروردین 99 , فال روزانه جمعه 8 فروردین 99 , فال 8 فروردین 99 , فال روزانه 8 فروردین 99,فال روزانه 8/3/99 , فال امروز جمعه 8 فروردین 99,فال روز 8 فروردین 99,فال روز 8/3/99,فال جمعه 8 فروردین 99,فال روزانه,فال روز,فال,فال روزانه ماه تولد,فال روزانه برای متولدین ماه ها,طالع بینی روزانه جمعه 8 فروردین 99,طالع بینی جمعه 99/1/8,طالع بینی 8 فروردین 99,
فال روز جمعه ۸ فروردین 1399
فال روزانه جمعه 8 فروردین 1399
فال روزانه 8 فروردین
دیشب انقدر تنها و دل گرفته و بی کس بودم که یهو یاد اون پسر همکلاسی افتادم که همیشه برام موزیک میفرستاد و به این فکر کردم خیلی وقته اهنگ نفرستاده و منم براش چیزی نفرستادم دلم برای پیانو های بی کلامی که می‌فرستاد تنگ شده بود صبح پاشدم دیدم نزدیک 12 تا موزیک پیانوی بی کلام فرستاده  و خب دیگه دهانم را بست و نذاشت به جون جمعه ای که با پیانو شروع شده غر بزنم. 
میگه همینقدر تلپاتی عمیق و قویی بود
 میگم آره که نذاشت حتی 12 ساعتم بگذره! 
و میخنده. 
به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است
برای گریه شدن، آبشار هم خوب است
تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا؟
کمی خجالت از این انتظار هم، خوب است
اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا
ولی کشیدن ناز نگار هم، خوب است
مرا ببند که من، جای دیگری نروم
برای عبد فراری، حصار هم خوب است
هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است
کمی هوا وسط این غبار هم، خوب است
اگر که پای رکابت نشد شهید شوم
برای کشتن ما، زلف یار هم خوب است
اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد
امید آمدنت بر مزار هم، خوب است
چرا به خودم نمیام؟ تا کی قراره اینطوری ادامه پیدا کنه؟ زمستون گذشت، بهار گذشت، تابستون گذشت، و پاییز... پاییز هم دارم میگذره. دلیلش چیه؟ مشکل از کجاست؟دقیقا باید چکار کنم که نمیکنم؟ چرا دارم باز به شیوه گذشته عمل میکنم؟ بلاخره کی میخوام این من درونی که که من نیستم رو نابود کنم؟
اینجوری نمیشه. هرهفته داره بدتر از هفته قبل میگذره و اصلا متوجه نمیشم دلیلش چیه.
بارها و بارها با خودم حرف زدم، از خودم قول گرفتم و چرا؟تک تک لحظات رو دارم میکشم و از د
چرا به خودم نمیام؟ تا کی قراره اینطوری ادامه پیدا کنه؟ زمستون گذشت، بهار گذشت، تابستون گذشت، و پاییز... پاییز هم دارم میگذره. دلیلش چیه؟ مشکل از کجاست؟دقیقا باید چکار کنم که نمیکنم؟ چرا دارم باز به شیوه گذشته عمل میکنم؟ بلاخره کی میخوام این من درونی که که من نیستم رو نابود کنم؟
اینجوری نمیشه. هرهفته داره بدتر از هفته قبل میگذره و اصلا متوجه نمیشم دلیلش چیه.
بارها و بارها با خودم حرف زدم، از خودم قول گرفتم و چرا؟تک تک لحظات رو دارم میکشم و از د
اولین جمعه در فصل بهار/یاد کردم از ولی کردگار/اوامام آخرین دین ماست/حضرتش آن آیت وزلف نگار/بهرقرآن و ولایت میرسد/عشق اوهرشیعه راکرده شکار/میرسد ناگاه باروز فرج/عدل رابرپاکنددر روزگار/اشک جاری میشود درمقدمش/لشکری بهرش فراهم بیشمار/شرط اوازبهرمااصلاح جان/میکندحق رابه دنیا آشکار/ای خداما ندبه خوان یوسفیم/بوی پیراهن رسد ازسوی یار/با ظهورش شادفرما شیعه را/دشمن دین راکشدبا ذوالفقار/
هفته ی قبل فکر می کردم دارم بدترین جمعه ی عمرمو میگذرونم.امروز فهمیدم اشتباه کردم.از صبح تلویزیون روشنه و دائم یه خبر تکراری پخش میشه.از صبح تو اتاقمم و دارم فیلم میبینم که نشنوم.چند ساعت پیش رفتم یه قلپ چای بخورم و نتونستم تحمل کنم.رفتم قرصمو بخورم که قرص اشتباهی خوردم.فقط دلم میخواد فرار کنم.برم جایی که تلویزیون نباشه.تا این همه وقاحت و حماقت رو با هم نبینم و نشنوم.قاعدتا باید آدمی هم نباشه.
هفته ی پیش دکتر بهم  گفت ممکنه به خاطر دارویی که ب
فصل 4ایندفعه من و ایلیا سرتاپا گوش شده بودیم و به آدرینا چشم دوخته بودیم که یهو گفت:بچه ها خودتون رو قایم کنید... من و ایلیا با تعجب توام با بهت و صدای بلندی گفتیم:برا چی؟!! آدرینا کتاب رو بغل کرد و با صدای بلندی شروع کرد به ورد خوندن حس کردم باد شدیدی داخل خونه می وزید ولی وقتی به پنجره ها نگاه کردم دیدم بسته بودن نمیدونستم چکار کنم ایلیا که با چشمای گرد شده از ترس به آدرینا نگاه میکرد که دیدم ایلیا شروع کرد به گریه کردن سرش رو انداخت پایین و با ص
 
تنها خوبی ویروس ڪرونا این بود ڪه خیالمون راحته به بقیه ڪشورا هم خوش نمیگذره 
 
ـ
 
مامانم موقع مڪالمه ی تبریڪ عید ملت رو یاد ناراحتیاشون میندازه! "ایشالا عروسی دخترتون ڪه سنش بالا رفته رو تبریڪ بگم؛ ایشالا شاغل شدن پسرتون ڪه بیڪاره رو تبریڪ بگم و ..."
 
امسال اوضاع حرم‌ها جوریه ڪه سال دیگه ڪسی نمی‌تونه بگه پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت.
 
اینجوری ڪه ویروس ڪرونارو دارید میبرید گردش و عید دیدنی بهش خوش میگذره بعید میدونم حالا حالاها
من یک غریبه ام که هیچ سنخیتی با فونت و رنگ و هدر و لینکها و نوشته ها و آدرس و کامنتهای این وبلاگ ندارد. یک کاملا غریبه که تا مرز فروپاشی پیش رفته است. شاید حتی مرز هم تعبیر دقیقی نباشد. یک غریبه که فروپاشیده و حتی نمیداند چه کسیست. چکار میکند. چکار باید بکند. مطلقا هیچ چیز نمیداند و هیچ چیز نیست. یک آگاهی متحرک. یک صرفا موجود که تنها چیزی که درباره خودش _احتمالا_ میداند این است که موجود است.خواب و بیداریش در هم تنیده شده اند و گاه شک میکند اصالت را
روز 24 خرداد ماه 98 که با ماشین شخصی به سمت نماز جمعه تهران حرکت می کردم، برنامه را به طور مستقیم از رادیو تهران دنبال می کردم.
یکی از برنامه های پیش از خطبه ها، سخنرانی علی اسکندری، عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی بود.
وی در
بخش های پایانی این سخنان، مراتب اعتراض خود را بابت حذف رحیم پورها و
مطیعی ها از تریبون نماز جمعه و نماز عید فطر تحت فشار دولتی ها و مجلسی ها
اعلام کرد.
امّا
نکته قابل تأمّل این بود که پس از پایان این سخنرانی کوتاه،
یازده پاشدم تند تند صبحونه خوردم و مرغ هارو خورد کردم و گذاشتم یخچال
تا مزه دار بشه. بعد هم #سو و بالاخره با تلاش بسیار پاستاآلفردو (همینقدر
باکلاس) درست کردم. بد نبود ولی به زحمتش نمی ارزید دیگه درستش نمیکنم!
بابا رفت آمل و ما باهاش نرفتیم!
در
پی حوصله سر رفتن غروب جمعه!! کیک خیس هم درست کردم. حالا چیشد؟ تو دستورش
شکر رو فراموش کرده بود منم وقتی مایع کیک رو ریختم تو قالب، یه کوچولو از
همزن مایع رو تست کردم و ...
زود تند سریع شکر رو اضافه کردم و
ه
سه دقیقه به اذان مغرب مونده بود و مامان سالاد الویه درست میکرد. (یاد اون تبلیغ افتادم که می‌گفت می‌خوام سالاد درست کنممممم!)طبق عادت همیشگیم که دوتا خیارشور به مامان می‌دادم و یکی خودم می‌خوردم، سومین خیارشور رو از چنگال جدا کردم و همونطور که غر می‌زدم چرا سریال جواد سینمایی نیست تا آخرش رو ببینم، یه گاز به خیارشور زدم و شروع کردم به جویدن.جویدن همان و فریادِ "هوووی تو مگه روزه نیستی؟!" همان! از شدت خنده نمی‌دونستم باید چکار کنم!! اعتراف م
در روایتی از صفوان جمال که از یاران امام کاظم بود نقل شده که می گوید :خدمت امام رسیدم فرمود:ای صفوان همه کارهای تو خوب است جز یک کار 
عرض کردم :فدایت شوم ،چکار؟فرمود :اینکه شتران خود را به هارون کرایه می دهی !گفتم: به خدا سوگند در مسیرهای عیاشی و هوس بازی و صید حرام به او کرایه نمی دهم  تنها در راه مکه در اختیار آنها می گذارم . فرمود ای صفوان !آیا از آنها کرایه می گیری ؟! عرض کردم بله ،فرمود : آیا دوست داری که زنده بمانند و بر سر کار باشند تا کرایه ت
                           به گزارش کوچان نیوز :دفتر نماینده ولی فقیه در گیلان در اطلاعیه ای اعلام کرد: با توجه به برگزار نشدن نمازجمعه به دلیل ویروس کرونا ، پیام جمعه رشت با سخنان آیت الله فلاحتی جایگزین خطبه های عبادی سیاسی جمعه می شود.در این اطلاعیه آمده است : آیت الله فلاحتی در پیام جمعه رشت ، درباره مناسبت های تقویمی و رویدادهای هفته و مسائل سیاسی استان و جهان در هفته ای که گذشت با مردم صحبت می کند و در صفحه اینستاگرامی وی به نشانی rasoul_falahati@ ب

⚡️کوتاه‌نوشته‌ای از سیره و سبک زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره :
صبح جمعه، وقتی مجلس روضه در خانه برگزار می‌شد، همان جلوی در می‌نشست.
هرکس وارد می‌شد، جلوی پای او می‌ایستاد و با خوشرویی از او  استقبال می‌کرد؛ فرقی نداشت چه کسی باشد.
اگر کودک بود، برایش دعایی می‌خواند و نوازشش می‌کرد.
گاه می‌گفت روضۀ علی‌اصغر علیه‌السلام بخوانند.
یک روز جمعه، در بین روضه در باز شد،
آقا برخاست و دست بر سینه، احترام گذاشت.
نگاه که کردم کسی را ندیدم!
ت
منم کتابام تسبیحم توکل صبر و آرامش.
به تمام دوستام گفتم دفترچه ها با پاسخنامه ها بیاد محال برم نگاه کنم ببینم چکار کردم و درست قبل از لحظه ای که اعلام کرده بودند من توی سایت بودم هم دفترچه و هم پاسخنامه را دانلود کردم همیشه همینم مرگ یکبار شیون هم یکبار دانه به دانه تمام دروس را چک کردم یک غلط داشتم همه جوابهایی که زده بودم درست بودند بعدش آرامش گرفتم و روزهای نسبتا آرام و خوب شروع شد.
امروز رفتم دندانپزشکم گفت باید دندان های عقلت را بکشی از د
آئین تکریم و معارفه ائمه جمعه شهر باغستان و اندیشه در سالن جلسات فرمانداری شهریار برگزار شد.
در این مراسم ضمن تقدیر از زحمات ارزشمند حجت الاسلام سادات رسول ، حجت الاسلام والمسلمین بنی احمدی به عنوان امام جمعه جدید شهر باغستان معرفی شدند.
گزارش تصویری
یار نبودیمن فقط به حرف ها و خواسته های سال پیشت عمل کردم و برگشتمجز این بود؟من فهمیدم که باید یار باشمو برای یار بودن چکار کنمتو یار بودی؟حتیاجازه ندادی یه مدت فکر کنم، از دوریم ناراحتیو خدا میبینهو خدا مقدر میکنهو خدا حواسش هستهمون خدایی که تو هم بهش پناه میبریهمون خدایی که وقتی بخوای با یه نفر دیگه ازدواج کنی، ازش کمک میگیریهمون خدامیبینه . . .و من در همه حال سعی میکنمشاکر خدا باشم ...
           ضد کافر: ربنا و لا تحملنا ما لا طاقة لنا به و اعف عنا واغفر لنا و ارحمنا  انت مولئنا فانصرنا علی القوم  الکافرون((94))
 
بر هر شیعه لازم است هر شب جمعه این سوره و سوره اعلی را بخواند و در نماز ظهر جمعه هم این سوره و منافقین را بخواند تا به شیوه رسول عمل کرده باشد هرکه صبح و شب این سوره را بخوانداز وسوسه شیطان ایمن شود
 
رفقا سلام 
عصر جمعه تون بخیر و شادی  :)
اومدم که بگم الوعده وفا میخوام ترانه رو بزارم واستون البته اگر همگی دوست داشتین ؟؟
قبلتر ها پستی با عنوان نوار کاست های قدیمی آماده کرده بودم ولی منتشر نکردم 
الان واگذار میکنم به خودتون اگر علاقه دارید هر جمعه یه ترانه رو پست کنم ؟  لطفا بهم بگین . :)
 
 
#موقت
جمعه ها هم مثل تمام طول هفته یکجور طلوع می کنند اما ما اعتقاد داریم روی جمعه ها هم اسم بگذاریم. غروب هایش را غم آلود بنامیم و کل آن را یک روز کسالت بار تلقی کنیم که آدمی نمی تواند کار بکند، کتاب بخواند یا اساسا از چیزی جز خوابیدن و کز کردن لذت ببرد. اما من یک ایده دارم. بیایید جمعه ها را روز کارهای بکر بنامیم. حالا همه میگن مثلا چی!؟ مثلا برخلاف تمام هفته که کتاب های داستان می خواندید امروز فقط شعر بخوانید. مثلا امروز حتما یک گلدان به خانه تان اضا
رمان جنجالی گناهکار دلنوشته های یک پسر و دختر یه نام های آرشام و دلارام با ویژگی های خیلی خاص را بیان می کند
که طی یک داستان طولانی ماجرا های هیجان انگیزی را تجربه می کنند.
این قصه از کجا شروع شد؟!..شاید از اونجایی که آرشام فهمید توی این دنیای بزرگ بین این ادمای دوراندیش و ظاهربین یا باید درّنده باشی یا بذاری اونا تو رو بدرن..
آرشام توی زندگیش یک هدف داره
هدفی که براش بی نهایت مهمه..خیلی ها رو برای رسیدن به این هدف از سر راهش بر می داره..
خلاصه ی ک
گاهی وقت ها توفیق پیدا می کنم و توی نظافت منزل، کمک می کنم به خانواده. امشب همینطور درگیر کارها بودم دیدم چقدر حوصله م سر می ره، با این وجود که می گن مغز مردها همزمان بیشتر از یک کار رو نمی تونه انجام بده ولی انگار احساس می کردم یه چیزی کم دارم. حداقل کاری که از دستم بر اومد فرستادن صلوات همراه با انجام دادن کارها بود. خب حس و حال بهتری پیدا کردم بعد یاد انبار افتادم که همین تصمیم رو گاهی اوقات می گرفتم. به دقیقه نمی کشید که حین شمارش اجناس مغزم س
 ❆ #شبیه:شبیه من دلتنگ می شوی روزیقبول کنانسان به آنچه باور داردشبیه می شود ❆ #شعر:نسیمِ شعرمضعیف‌تر از آن استکه پنجره‌ی دلت رابه لرزه درآوردکاش یک‌باره شعرم طوفان می شد ❆ #جمعه:جمعه هاحول حضور تو می چرخدبیا تا رها شوداز اینهمه انگِ دلتنگیجمعه ی بیچاره #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
سلام
من دانشجوی پرستاری هستم که به تازگی درسم تموم شده و از مهر و آبان باید برم طرح، احساس خلاء میکنم، حس میکنم به اون چیزی که میخواستم نرسیدم. چون هدفم بلند تر از پرستاری بود و بنا به شرایط و بد شانسی پرستاری آوردم و دیگه خسته تر از اون بودم که بخوام پشت کنکور بمونم.
حالا من یه پرستارم، میخواستم ازتون بپرسم چه جوری میتونم در رشته ام موفق بشم، دوم اینکه من هدفم خارج رفتن بود، و الان نمیدونم چکار کنم، یکی از اساتید مون میگفت باید دو برابر طر
نمیدانم خواب چی ولی احتمالا دوباره تمام شب را تا صبح خواب دیده ام. متاسفانه از خواب که بیدار میشوم حالت ادمی را دارم که تمام روز را این طرف ان طرف دوییده. خسته، گیج و کرخت.
برای جمعه برنامه دربند را با بچه ها قطعی کردیم. 
شرحش اینکه من دوستداشتم پنج شنبه صبح باشد چون پنج شنبه ها تا نیمه شب همه دورهمیم و جمعه ها ساعت ۱۱ از خواب بیدار میشویم! 
یکهو یک سالار نامی امد وسط و گفت که ما پنج شنبه سرکاریم. جمعه صبح برویم. و قرارمان شد جمعه صبح. از دیشب تا ب
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر،در شهر آب پخش حضور یافت و با مردم دیدار و گفتگو کرد.
به گزارش سفیر جنوب؛شامگاه پنج شنبه آیت الله غلامعلی صفایی بوشهری نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر با حضور در شهر آب پخش،دفتر امام جمعه بخش و حسینیه اباعبدالله الحسین(ع) این شهر را افتتاح کرد و سپس در محل حسینیه و در حضور مردم به سخنرانی پرداخت.
ادامه مطلب
 
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط 
عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط 
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط 
اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط 
همچو وحشی رفت جانم درهوایش حیف،حیف خو گرفتم با جفای او غلط کردم ، غلط 
+وحشی بافقی
+ شاعر عنوان: صائب تبریزی
امام جمعه کازرون به قتل رسید







امام جمعه کازرون به ضرب چاقوی یک مهاجم، سحرگاه امروز به قتل رسید.
‌به
گزارش ایسنا، حجت الاسلام محمد خرسند، امام جمعه کازرون، حوالی سحرگاه
چهارشنبه ۸ خرداد، در مقابل منزل خود توسط فردی به ضرب چاقو مضروب شد.
براساس این گزارش، خرسند بعد از انتقال به بیمارستان و برا
بسم الله الرحمن الرحیم 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
                   
 جمعه که می‌شود ظرف خالی وجودم را به سمت آسمان رحمت خدای عظیم برمی‌گردانم، همه چیز را مهیا میکنم برای طلوع مغفرت و بارش نورانی غفران تا تشنگی وجودم را از عطوفت لبریز کنم؛ مهیا میشوم برای گام نهادن در عرصه‌های برتر...
 جمعه که می‌شود سائل و نائل، کوچه پس کوچه‌های انتظار را با اشک چشمم جارو میزنم، شهر را چراغانی می‌کنم، نرگس هایم را فرش زمین میکنم تا او بیاید و
    رنگے بر رخسار مجتبے باقے نمانده بود. او بنزد پدر آمد دست راست خود را بر کتف ایشان نهاد و گفت: پدر! من چہ بگویم؛ او دیگر بزرگ شده است و نمےشود در کارهاے او دخالت بیش از حد کرد. تا بہ او بگویے  دختر گلم کجا بودے یا فلان جا چکار مےکردے اخم و تلخ مےکند و سریع روانہ اتاق خود مےشود. من کہ بیشتر وقتها بیرون از خانہ ام و از کجا بدانم او کجا مےرود  یا چکار مےکند؛ مقصّر مادرش است کہ اهمیّتے بہ رفت و آمدهایش نداده است.
ادامه مطلب
همسر خیلی گرم مزاج ، شوهرم هر شب از من رابطه میخواد ، توان پاسخگویی به نیازهای جنسی شوهرم رو ندارم ، زایمان کردم کمرم هنوز درد میکنه اما شوهرم رابطه میخواد. ... شما بگید من چکار کنم./وبسایت مشاوره۲۴ شما هم مشکل خود را در قالب یک
«اللهم الرزقنا کربلا...»:〰〰〰〰
#حدیث 
امام باقر(ع) فرمودند: 
❣خداوند هر شب جمعهتا صبح از عرش ندا مےدهد:
آیا بنده مؤمنے نیستــ ڪه از گناهانش توبہ ڪند تا توبه او را بپذیرم؟
وسائل الشیعه، ج۵، ص۷۳
اَستَغفِرُاللهَ رَبِّی مِن کُلِّ ذَنبٍ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
〰〰〰〰
می گذرد جمعه ها بی تو. در تقویم دلم، جمعه ها تعطیل نیست؛ بیا تا درِ تقویم انتظار را گل بگیری و رویش حک کنی: «تعطیل!». درِ این ویرانه، آقا! هنوز بر پاشنه می چرخد... .
می گذرد جمعه ها بی تو، این یکی هم پر زد و رفت؛ وقتی صاحب خانه ای نباشد، چرا لب پنجره، در انتظار دانه بنشیند کبوتر؟! آری! این جمعه هم پر زد و رفت... .
​​​می گذرد جمعه ها بی تو. کوچه پس کوچه های دلم، مثل لب های عمویت عباس (ع) ترک برداشته اند؛ نمیباری؟ بر این کویر سرد دلم نمیتابی؟ نمی خواهی گر
جمعه درفرهنگ ماآدینه های انتظار/بندگی کن لحظه لحظه آن خداو کردگار/دلسپاری برولایت شرط هم عهدی ماست/زمزم قرآن وعترت بهر دلها آشکار/گلشن اخلاص داردنیمه شب بوی وصال/برترین وقت پرستش درزمین وروزگار/باولایت تاشهادت درس عاشورائیان/همت والای ایمان بهرشیعه افتخار/درشب جمعه همیشه یادحیدرگل کند/صبح جمعه ندبه خوان عاشقان بیقرار/هر نمازجمعه دارد زمزم احساس ناب/درحمایت ازولایت شدتجلی بهار/جمعه هاآتشفشان عشق مهدی یاوری/مثل ایران ولایی بهررهبر جان
بلک فرایدی یا جمعه سیاه چیست:(Black Friday)، جمعه سیاه ، حراج جمعه (به قول بعضی‌ها حراجمعه!) یا هر اسم دیگری که رویش می‌گذارند، روزی مخصوص طرفداران تخفیف و خرید ارزان است. برای آشنایی بیشتر با این جمعه شگفت انگیز با ما همراه باشید.چیزی به حراج جمعه سیاه در ایران و جهان نمانده و خریداران در تمام دنیا در حال آماده شدن برای خرید محصولاتی هستند که تمام سال برایشان منتظر بوده‌اند. در این روز تخفیفات زیادی روی محصولات مختلف زده می‌شود و مخصوصا در فروشگ
بلک فرایدی یا جمعه سیاه چیست:(Black Friday)، جمعه سیاه ، حراج جمعه (به قول بعضی‌ها حراجمعه!) یا هر اسم دیگری که رویش می‌گذارند، روزی مخصوص طرفداران تخفیف و خرید ارزان است. برای آشنایی بیشتر با این جمعه شگفت انگیز با ما همراه باشید.چیزی به حراج جمعه سیاه در ایران و جهان نمانده و خریداران در تمام دنیا در حال آماده شدن برای خرید محصولاتی هستند که تمام سال برایشان منتظر بوده‌اند. در این روز تخفیفات زیادی روی محصولات مختلف زده می‌شود و مخصوصا در فروشگ
جمعه هاوقت نمازو وحدت وهشیاری است/موسم خوب پرستش لحظه بیداری است/باش اندرنیمه شب میهمان تاسحر/اشک چشمت دردعاها زمزم دلداری است/درکمیل و ندبه آن انقلابی رخ دهد/بهر پیغمبروآلش موعدغمخواری است/بانمازجمعه آن عزتی حاصل شود/روح ایمان و بصیرت باگل همکاری است/دشمن دین باولایت خوار و رسوامیشود/سوی شیطان ستمگر جمعه هابیزاری است/درغروب جمعه گردد یادمهدی پرخروش/چون فراق حضرت او لحظه دشواری است/
وقتی می پرسید؛ چکار کنم بچه زیر دوساله م یاد بگیرد منزل دیگران به وسایل دست نزند؟ انگار پرسیدید چکار کنم فرزند شش ماهم حرف زدن را یاد بگیرد!
کودکان حدود یکسالگی به بعد وارد مرحله کشف محیط اطراف میشود و مغز کودک وارد رشد حسی حرکتی میشود.
رفتار والدین در این دوره به کودکشان لجبازی یا همکاری را خواهد آموخت. در مهمانی ها با حضور مهربانانه خود مراقب کودکتان باشید اما انتظار اینکه در این سن یاد بگیرد به هیچ چیز دست نزند انتظار زیادیست.
این دوران گذ
 
پاسخ:
غسل جمعه؛ از سنت ‌های مورد تأکید پیامبر خدا(ص) بوده و در احادیث معصومین(ع) بر انجام آن سفارش شده است.
در کتب فقهی نیز، غسل جمعه یکی از غسل‌ های مستحب شمرده شده است که وقت انجام آن، از اذان صبح روز جمعه تا ظهر آن است و بهتر است نزدیک ظهر به جا آورده شود. پس اگر تا ظهر انجام نشد، بهتر است بدون نیّت ادا یا قضا و به قصد ما فی الذّمه، تا غروب روز جمعه انجام شود. حتی اگر فرد، در روز جمعه غسل را انجام نداد، مستحبّ است از صبح شنبه تا غروب، قضاى آن‌
طبق اعلام مدیرعامل شرکت ملی پست جمهوری اسلامی ایران همه باجه های معطله دفاتر پستی جمعه ۲۴ آبان باز و آماده خدمت رسانی (برای دریافت کارت سوخت) هستند
ضمنا سهمیه کسانی که کارت سوخت ندارند، محفوظ است
جمعه ، ۲۴ آبان ۹۸@IrNews_24
[عکس 600×450]
مشاهده مطلب در کانال
دیروز خودمو له کردم بس ک سریال دیدم 
قصد داشتم بیشتر از اینا ببینم ک بابام زنگ زد لباس بپوش بریم پارک مامانم شولی پخته بود 
رفتیم. اسکوتر و لاک پشت دخترک رو هم برداشتم ولی دریغ از نیم نگاهی که بهشون بندازه
شوهر هم رفته بود با دوستاش بیرون و وقت برگشتن از پارک اومد دنبالمون و اومدیم خونه،مامانم بهش گفته بود چه عجب بالاخره اومدی و اونم بهش برخورده بود بهم گفت مامانت بهم تیکه انداخت .گفتم حق داره دیگه یه جمعه رو من و تو بیکاریم می تونستیم بریم بی
خری به درختی بسته بود، رهگذری خر را باز کرد. خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد.
 
زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید، تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود و خر را کشت.
 
صاحب خر وقتی صحنه را دید. عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت!
 
صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد، صاحب خر را از پای درآورد!
 
به رهگذر گفتند چکار کردی؟!
گفت من فقط یک خر را رها کردم!
 
➕هرگاه میخواهید ویرانی به بار آورید، خران را آزاد کنید!
من میخوام از همسرم توافقی جدا بشوم از توافقاتی که گذاشتیم زیاد راضی نیستم  ممکن خود قاضی شرایط بهتری بزاره.
میخوام حضانت دخترم را به طور کامل بگیرم چکار کنم؟
 و سوال اخر جهیزیه ام. با گذشت 6سال کم کم خودم جمع کردم اما شوهرم میگه خودم پولش دادم. پس نمیتونم جهیزیه خونه ام بگیرم. باتشکر.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها